صنایع دستی ماهیتی فرهنگی دارد که حالا در نگاهی اقتصادی و البته سودآور مورد توجه قرار گرفته است. چرا که این صنعت با صرف هزینه اندکی دایر میشود. در عین نیاز به منابع اولیه ساده و متداول، ارزشافزوده بالایی را ایجاد میکند و میتواند در فضای کسبوکار و ایجاد اشتغال پایدار تأثیرگذار باشد. صنایع دستی صنعتی ارزانقیمت است. صنعتی که برای تسلط در آن نیاز به انتقال فنآوری نداریم. این صنعت تماماً ریشه در تاریخ و فرهنگ مردمان هر دیاری سینهبهسینه منتقل شده است و حالا در اختیار تولید امروز کشور قرار دارد. لکن این صنعت سودآور برای بقای خود نیاز به تعریف کاملی از بازار هدف دارد.
شناسایی بازار صنایع دستی برای رونق هر چه بیشتر آن امری حیاتی است؛ اما این بازار هدف دقیقاً چیست؟ تحت تأثیر چه عواملی است؟ و اصولاً چگونه شناسایی میشود؟ درواقع وقتی صحبت از بازار هدف میکنیم، نگاه بسیاری از ما و شاید برخی از فعالان این حوزه متوجه فروش محصولات صنایع دستی در یک شهر و دیار جدید میباشد. اینکه این صنایع را به شکل محمولههای صادراتی راهی شهرهای دیگر و شاید کشورهای دیگر کرده باشیم، احتمالاً توانستهایم قدمهایی مثبت در پیدا کردن بازارهای هدف برداشته باشیم.
اما این همه تنها ظاهری از اقدام جدی برای پیدا کردن بازار هدف در صنایع دستی میباشد. چرا که بازار هدف در صنایع دستی جنبههای متعددی دارد که هر کدام میتوانند ماجرای رونق تولید در صنایع دستی را زیرورو کنند.


فاکتورهای تأثیرگذار در بازارهای هدف برای صنایع دستی
رونق صنایع دستی در جستجوی مکانهایی جدید برای فروش آنها نمیباشد؛ بلکه در تکاپوی هماهنگ شدن این محصولات با سبک و روش زندگی امروز انسانها ایجاد خواهد شد. خانه و آشپزخانه هر کسی در هر جای دنیا میتواند بازار هدفی پویا برای تمام محصولات صنایع دستی باشد. بهشرط آنکه این محصولات بتوانند خودشان را با دنیای امروز صاحب آن خانه هماهنگ کرده باشند.
وقتی شما خلاق هستید و میتوانید با در نظر داشتن نیازهای امروز جامعه خود، رنگ و بوی جدیدی در تولید صنایع دستی ایجاد کنید، یقیناً توانستهاید بازار هدفی فراگیر را شناسایی کرده باشید. انسانها برای تأمین نیازهای امروز خود، تجهیزاتی را تهیه میکنند. حال اگر هنر شما در خلق صنایع دستی صرف تأمین نیاز آنها شده باشد، یقیناً برگ برنده با دنیای زیبای شما است. بگذارید این موضوع را با یک مثال ساده تمام کنیم. یکی از جنبههای جدی در دنیای امروز، حضور پررنگ گوشیهای هوشمند در زندگی روزمره همه افراد جامعه است. اگرچه صنایع دستی نمیتواند در فنّاوری تولید گوشی هوشمند عرض اندامی داشته باشد؛ اما تا چه اندازه میتواند در تولید کالاهای وابسته به این جریان قدرتمند در زندگی امروز انسانی نقش بازی کند؟
اگر صاحب یک گوشی هوشمند هستید، به خوبی میدانید که این کالا به طیف بزرگی از دیگر کالاها برای استفاده هر چه راحتتر نیاز دارد. گوشی هوشمند و تمام متعلقات آن یک مثال ساده است. مثال سادهای از تغییر الگوهای زندگی در دنیای امروز. الگوهایی که ما را در رونق هر چه بیشتر صنایع دستی مجبور به خلاقیت و نوآوری خواهد کرد تا بهتر بتوانیم بازار هدف خود را پیدا کرده باشیم.
یکی دیگر از راههای پیدا کردن بازارهای هدف، معرفی شایسته از محصولات صنایع دستی است. تا وقتی تعریف ما برای بسیاری از محصولات صنایع دستی در اطلاعی گنگ از آنها باشد، قطعاً کششی نیز برای تهیه آنها نخواهیم داشت. بیایید خودتان را قضاوت کنید. اینکه شما به عنوان یک شهروند ایرانی تا چه اندازه از تنوع محصولات صنایع دستی در این کشور آشنایی دارید؟ اگر بخواهید فهرستی از این صنایع بومی در کشور ایران تهیه کنید، فکر میکنید در لیست شما چه تعداد از محصولات صنایع دستی نام برده خواهد شد؟
موضوع کاملاً جدی و شاید نگرانکننده است. تقریباً سطح آگاهی مردم خود کشور ایران از تنوع محصولات صنایع دستی بسیار فقیر است. حال چطور میخواهیم انتظار داشته باشیم که این صنایع در عرصههای جهانی شناختهشده باشند؟ البته این را نمیگوییم تا از شما بهعنوان یک شهروند با تمام دغدغههای زندگی جاریتان بخواهیم که راه بیفتید و بروید تمام فهرست صنایع دستی کشور را دیده و از حضور آنها مطلع شوید. هیچکس این کار را نمیکند. مگر آنکه دغدغه تعالی صنایع دستی را داشته باشد. این وظیفه متولیان صنایع دستی است که بتوانند به ترتیبی آنها را در معرض تماشای شما و شاید چشم جهانیان قرار داده باشند. بازارهای هدف در صنایع دستی وقتی شکل میگیرند که مردمانی در هر شهر و دیاری از حضور این محصولات مطلع باشند.
یکی از ایدههای تأثیرگذار در معرفی بازار صنایع دستی، برگزاری نمایشگاه است. گاهی این ایده را به شکل کلی در حضور فصلی و شاید گاهبهگاه چند نمونه در برخی از فضاهای عمومی در سطح شهرها شاهد هستیم. البته نمیتوان از نقش چنین رویکردی در معرفی صنایع دستی عبور کرد؛ اما گویا اکثر این فضاها در نمایش هنر دستان استادکاران آن رنگ و بویی کاملاً اقتصادی پیدا میکند. اصولاً نمیشود شما با هدف معرفی هنری در جمع عامه مردم ظاهر شوید و حالا بخواهید این عرصه را با یک هدف صرفاً اقتصادی درگیر کنید. فروش محصولات صنایع دستی امری جدی است؛ اما نباید دنیای زیبای معرفی آن را برای مردم عادی خدشهدار کرده باشد.
اهمیت شناخت بازار هدف در توسعه صنایع دستی
طور میتوانید انتظار رونق بازار صنایع دستیای را داشته باشید که محصول آن کمتر مورداستفاده مخاطبان خود قرار میگیرد؟ صنایع دستی هنر والایی است. هنری که صاحب احترام است و یقیناً باید موردتوجه قرار گیرد. اگرچه این هنر آمده از دستان توانمند استادکاران برای بقای خود نیازمند به حمایتهای دولتی است؛ اما اگر بتواند بازارهای هدف خود را به خوبی شناسایی کند، آنچنان فضای جذابی دارد که میتواند به عنوان یک اهرم قدرتمند اقتصادی مولد بسیاری از سرمایهها باشد.
اهمیت برای شناخت بازار هدف یعنی طی کردن قدمی اساسی در تعالی صنایع دستی. فرض کنید استادکار چیزی را میسازد که مورد علاقه مردمی خاص در جغرافیایی خاص قرار دارد و یا اینکه در نگاه قشر خاصی از جامعه مفید واقع میشود، آنگاه است که میتوانید با شناسایی بازار هدف، تضمین همیشگی در فروش محصولات صنایع دستی داشته باشید.
بازار هدف مقوله بزرگ و پیچیدهای است. عوامل متعددی در این ماجرا نقش بازی میکنند. از یک آبوهوای ویژه تا ذائقه مردمان در یک فرهنگ خاص میتواند مسیر صادرات تولیدات در صنایع دستی را نمایان سازد. حال اگر مقولههایی مانند جنسیت، سن و سال، انواع کاربریها و… را در کنار این فاکتورها بگذارید، بزرگی جنبههای متنوعی از بازار هدف را درک خواهید کرد.
استادکار صنایع دستی باید بداند که برای چه کسانی، با چه سن و سالی و چه سلایقی و درنهایت با هدف برطرف کردن چه نیازی دستبهکار شده است. بهاینترتیب میتواند با اندک تحقیق، مطالعه، کاوشهای میدانی و شاید مقداری آزمون و خطا مسیر درست در خلق هنر دستان خود را پیدا کند.
البته در این بین هرگز نباید از نگاه سختگیر مردمان امروزی عبور کنید. به هر صورت نحوه عرضه هر کالایی برای رسیدن به فروش عالی ضرورت دارد. بازارهای عالی کالاهای عالی با بستهبندی خوب و نحوه عرضه مناسب میخواهند. موضوعی که گاهی در آخرین حلقه از تولید صنایع دستی کمتر مورد توجه قرار میگیرد.